در نوشتار پیش رو، زاویهای از حضور طلاب در اینترنت را بررسی میکنیم و به برخی از آسیبهای وبلاگنویسی طلاب اشاره خواهیم کرد.
حضور طلاب در عرصه وبلاگنویسی
حضور طلاب علوم دینی در عرصه وبلاگنویسی به دو گونه است: عدهای سعی میکنند پشت نقاب «یک جوان یا چهرهای دانشجویی» بدون افشاء ماهیت خود، عقاید طلبگی خود را عنوان کنند. اینان در پیامهای خود از دین و مذهب دفاع مینمایند؛ اما با چهرهای روشنفکرانه و به دوستان خود توصیه میکنند که تا حد امکان هویت آنها را فاش نسازند.
اما اگر به دسته بعدی وبلاگهای طلاب که با انتخاب عنوان صریح و یا با بیان مطالب روشن، اصرار دارند که به عنوان یک طلبه شناخته شوند، تأملی کنیم، خواهیم دید که اثرگذاری این دسته بسیار فراتر از آن پرده نشینان خواهد بود. کنجکاوی کاربران اینترنتی و برخی سؤالات پرتعجب از جمله اینکه «آیا شما واقعا روحانی هستید؟»، اولین قدم در استقبال از وبلاگهای طلبگی است. این ابتکار را برای نخستین بار یک سید اصفهانی در انتخاب عنوان «یادداشتهای یک طلبه» به خرج داد و پس از آن «منبرنت» این راه را تکمیل کرد.اینک دهها وبلاگ کاملاً حوزوی حیات پر فراز و نشیب خود را با فراز و فرودهای جالب ادامه میدهند. روزهای یک طلبه چگونه میگذرد؟ در حجرهها چه خبر؟ هوای بالای منبر چطور است و دهها مورد ناب را میتوان در این نوع وبلاگها یافت.
...
اگر چه «درد دلهای یک روحانی» پا را فراتر گذاشته و از برخی مسائل ناگفته که خواهیم گفت کدام هستند، سخن به میان آورده است، ولی به هر حال برای کاربران مشتاق همیشه موضوع حجره طلبگی و زندگی آخوندی همچون اسرار فرسنگها کیلومتر زیر زمین جالب است. کاربران، انگشت تعجب بر دهان گرفته و در بسیاری مواقع سر تحسین تکان میدهند؛ وقتی جمله کنایهای و عاطفی و در عین حال متین یک طلبه به همسرش را میخوانند و از خود میپرسند که آیا طلبهها هم به این چیزها توجه دارند؟ و آنانی که کم و بیش با حوزویان در ارتباط هستند، از اینکه مدرکی از همجنس بودن آدمیان با روحانیان به دست آوردهاند، خوشحال میگردند.
زمانی که یکی از همین طلاب در تبلیغ به سر میبرد، در وبلاگش به دوستانش توصیه میکند که در دوران نامزدی به تبلیغ نروند؛ چنان که خود هنگام بازگشت، بیصبرانه برای همسرش نوشت: «اختصاصی او! انتظار به پایان رسید. تا دو روز دیگر به خانه بر میگردم…».
برای رجوع به لینک اصلی مطلب اینجا را کلیک کنید.